• وبلاگ : يه دنيا حرف
  • يادداشت : مادر پرواز كرد...تا خدا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پنج سال از تنت تراشيدم

    غدّه هايي که عاجزت بودم

    پنج سال تمام خون خوردم

    شکل گلبول قرمزت بودم



    از شکافي که کالبد بشوي

    سقط کردي مرا به زايشگاه

    پاره هاي تو چارپاره شدند

    مثل موشي در آزمايشگاه



    اين اتاق از عمل شدن خسته ست

    بند نافم بريده شد از سُن

    خون شلاق خورده ي مادر

    خون مسموم خسته از "هايدون"