نامه ای به خدا...
قبل از هرچیز سلام خدای مهربونم... اومدم تا این بار فقط از بی وفایی خودم بگم و از بزرگی تو....
از اینکه چقدر خطوط دلم رو اشغال میذارم...از اینکه چقدر نداشته ها رو می بینم و چشمم رو به روی داشته هام می بندم...
چه وقتایی تو منتظر منی و من بی وفا نمی یام....اما هر بار که میام هر چی که تجلی پیدا میکنه سخاوت تو...
خدایا خجالت می کشم از اینکه بگم بدون ادعونی من... استجب لکم تو انجام میدی....
شرمندم از اینکه تو این همه من و صدا می زنی و من نمی شنوم... اما تا من میگم یا رب ندا میدی چیه بنده ی من؟
آره خدا جونم میگی چیه بنده ی من!!!